دیشب یکی از بدترین شبام بود واقن
خیلی بد...
البته استثناعا بیشتر از اینکه خودم حالم شخمی باشه برا خواهرم ناراعت بودم
نمیخوام تعریف کنم چون نمیخوام اینجا ثبت شه چون نمیخوام هیچ وقت یادم بیفته
به جاش حرفای خانوم صفایی رو ثبت کنم بمونه
(همین الان تو اتاقه )
گفت سعی کن محکم بمون
چیزی رو از دست نمیدی چون چیزی هم برا از دست دادن نیس
همش تموم میشه میره
ولی تجربه ها میمونن
و اگه تجربه نداشته باشی نمیتونی دووم بیاری
زندگی خیلی زشته
اگه تجربه نکنی زمین میخوری
:)
نظرات شما عزیزان: