قبلنا بین احساس شادی و اندوه نوسان میکردم

 

الان بیشتر بین نفرت و اندوه نوسان میکنم

 

با کمی پالس های کوتاه از استرس/شگفتی

 

همین


انصافا الان همه افرادی که care  میکنند به جاییم نیستن

و همه افرادی هم که نمیکنن، مطمعنم که اگر میکردند، به جاییم نبودند

و حدقل این یه خبر نسبتا خوبیه


هیچی ندارم برا نوشتن

ینی هیچی نیس که درباره ش بنویسم

چون هیچی نیس که بخوام سمتش حرکت کنم

 

تا خرخره پرم از پوچی


خیلی کارا هستن که شاید آرومم کنن

آروم کنن ...

 

و آیا ارزشی داره؟

 

what joy is there in this curse؟

 

چه چیزی ارزش این زندگی رو داره؟

عشق؟ شهوت؟ نفرت؟

چی؟

انسان چه چیزی رو میتونه درک کنه اصلا غیر همینا؟

برای چی داره زمین رو اشغال میکنه؟ 

میخواد به کجا برسه؟

 

چی؟ بعضی هاتون انگار جوابی دارید

چی؟ خدا؟

 

با مرگ؟

اگه قراره با مرگ بهش برسه چرا متولد میشه؟

چرا یکی دیگه رو متولد میکنه؟ که صرفا تقلاش رو برای رسیدن به مرگ نگاه کنه و لذت ببره؟

 

چه عزت نفیسی توی این رنج نفهته؟

 

 

 

 

 

 

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: