تصمیم داشتم اولین ترکی که بعد اومدنم ترجمه میکنم، Forever is the world باشه
ولی ..
نمیدونم چرا این اتفاق نیفتاد
شاید وقتی تصمیم گرفتم که این کارو بکنم زیادی خوشبین بودم به خیلی چیز ها
هنوز برام سواله ..
باید یک بار تصمیم گرفت و تا آخر انجام داد؟
یا هرلحظه درحال تصمیم گیری هستیم؟
تتصمیم گیری برای موندن، ادامه دادن
یا دست کشیدن از راهی که قبلا انتخاب کردیم؟
میدونم چیزیه بین این دوتا
ولی خب ..
همیشه چیز های بینابین رو اعصابه!!
حس میکنم خیلی دور شدم
از خودم
از جایی که باید بودم
شاید برگشتنم اینجا تلاشی باشه برای برگردوندن خیلی چیز ها به زندگیم
که باید باشن
ولی نیستن
حس میکنم زندگیم در گذشته دو دوران مختلف داشته
که دقیقا ضد هم بودن
اخیرا چیزی بودم که قبلا نمیتونستم باشم..
و قبلا طوری بودم که اخیرا نتونستم باشم!
متاسفانه نمیتونم با جزئیات توضیح بدم
پولی به هر حال
حس خودم اینه
و الان...
الان حس میکنم دارم وارد یه وضعیت سوم دیگری میشم
که با قبلی ها هم تفاوت داره و هم به هردوشون شبیهه
نمیدونم... شایدم صرفا از اتفاقا یکی دو سال اخیر دست کشیده م و دارم برمیگردم به همون قبلیه!!
باید منتظر بود و دید
این پست فککنم به اندازاه کافی سبک و سیاق نوشتنی که دلم میخواد رو داره
و کم کم دارم جدا میشم از فضای نوشتنی که توی اینستا داشتم
ینی به اندازه کافی شخصیه و برای کسی نیست در عین حال میتونم باهاش به بقیه هم چیزی که میخام رو منتقل کنم بدوبنب اینکه لتمه ای به ماهیت "دلنوشته شخصی" بودنش وارد بشه
نظرات شما عزیزان:
همیشه آدما دوران زیادی رو تو زندگی تجربه میکنن که با وحود شباهت هایی کهوداره کلی تفاوت داره. شباهت ها به خاطر منشا یکسانشونه. و تفاوت ها به خاطر شرایط بیرونیه که در حال تغییره و باعث تغییر ادم هم میشه.
حالا خوبه تو در بازه چن سال این تفاوت دوره ها رو داشتی... بعضی ها که هفتگی یا ماهانه تغییر میکنن کلهم!
شاد باشی.
پاسخ: تغییرای اساسی منظورمه خب..